عاشورا و انتظار فرج
از زمان استغاثه غریبانه امام حسین علیهالسلام و «هَلْ مَنْ ناصرٍ یَنْصُرنى» گفتن وى سالها و قرنها مىگذرد، ولى پژواک آن را در لحظه لحظه تاریخ میتوان به گوش جان شنید، این فریاد نه تنها، به خاموشى نمیگراید، بلکه هر روز رساتر بر خروش آزادگان جهان میافزاید و منتظران واقعى را که تربیتیافته مکتب عاشورا هستند، امیدى تازه میبخشد.
و روز ظهور، هنگامه پاسخ به استغاثه حسین علیهالسلام است و پاسخ دهنده به آن ندا در مکتب تشیع، مهدى است. فرهنگ مبارزه با ستم و تلاش براى برقرارى حکومت اسلامى، از نهضت عاشورا الهام گرفته شده و تا زمان ظهور منجى ادامه دارد.
عاشورا و انتظار
مهدى(عج)، ادامه حسین علیهالسلام است و «انتظار»، ادامه «عاشورا» و برآمده از آن.
مهدى(عج)، فرزند حسین علیهالسلام است و فرهنگِ انتظار، برآمده از فرهنگِ عاشورا و انتظارِ حسینى دیگر را کشیدن. عاشورا، پشتوانه فرهنگى و زمینهساز انتظار است. یکى رمز حیات شیعه است و دیگرى رمز بقاى آن. یکى رمز «قیام و به پاخاستن شیعه» است و دیگرى عامل «حفظ و استمرار آن». «مهدى»، وارث عاشورا است؛ همچنان که حسین علیهالسلام ، وارث پیامبران بود. عاشورا، دریچهاى به «انتظار» است و انتظار، تجلى آرزوها و آمال کربلا.
فرهنگ عاشورا، دستمایه اساسى شکوفایى و بالندگى منتظران مهدى(عج) در عصر انتظار است.
انتظار، ثمره کربلا است. بدون کربلا، انتظار بىمعنا است. یاران مهدى(عج)، همه کربلایىاند و در فراز و فرود تاریخ، غربال شده و آبدیدهاند. مگر مىتوان بىعاشورا، انتظارى دیگر داشت؟ انتظار بىعاشورا، انتظار بىپشتوانه است.
حرکتى جهانى و به وسعت آمال همه انسانهاى تاریخ، پشتوانه و عقبهاى مىخواهد به استحکام کربلا که هرگز به سردى و خاموشى نگراید.
«انتظار و عاشورا»، دو بال پرواز شیعه است، اگر این دو نبود، چشمه «غدیر» مىخشکید
پیوند عاشورا و انتظار
پیوند دو فرهنگ عاشورا و انتظار، از دلایل و شواهد متعددى برخوردار است.
1. مهدى(عج)، فرزند حسین علیهالسلام
صدها روایت در این باره وجود دارد که در آنها تأکید شده است امام مهدى(عج)، نهمین فرزند حضرت حسین علیهالسلام است. «قائِمُ هذِهِ الاُمَّةِ هُوَ التّاسِعُ مِنْ وُلْدِى؛ قائم این امت، نهمین فرزند از نسل من است».
2. مهدى(عج)، خونخواه حسین علیهالسلام
در روایات متعددى وارد شده است: «اَلْقائِمُ مِنّا اِذا قامَ طَلَبَ بِثارِ الْحُسَیْن» و «بِهذا الْقائِمِ اِنْتَقَمَ مِنْهُم» امام باقر علیهالسلام در مورد آیه «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطانًا فَلایُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» مىفرماید: «مقصود از «مَنْ قُتِلَ مَظلوما» حسین بن على علیهالسلام است که مظلوم کشته شد و ما اولیاى او هستیم و قائم ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون حسین علیهالسلام برمىآید».
3. یاد حسین علیهالسلام ، کلام نخستین مهدى(عج)
آنگاه که مهدى موعود(عج)، ظهور کند، بین رکن و مقام مىایستد و چنین ندا مىدهد:
اَلا یا اَهْلَ الْعالَم اَنَا الاِمامُ الْقائِم
اَلا یا اَهْلَ الْعالَم اَنَا الصَمْصامُ الْمُنْتَقَم
اَلا یا اَهْلَ الْعالَم اِنَّ جَدِّى الْحُسَیْن قَتَلُوهُ عَطْشاناً
اَلا یا اَهْلَ الْعالَم اِنِّ جَدِّى الْحُسَیْن طَرَحُوهُ عُرْیاناً
اَلا یا اَهْلَ الْعالَم اِنِّ جَدِّى الْحُسَیْن سحقوه عُدْواناً
4. یالَثارات الْحُسَین، شعار یاران مهدى(عج)
فضل بن شاذان نقل مىکند که شعار یاران مهدى، یالَثاراتَ الْحُسَین؛ اى خونخواهان حسین» است: «اِنَّ شَعارَ الاَصْحابِ الْمَهْدِى(عج) یالَثارات الْحُسَیْن علیهالسلام ».
5. یارى حسین علیهالسلام ، یارى مهدى(عج)
حضرت سکینه علیهاالسلام نقل مىکند: «امام حسین علیهالسلام شبى در کربلا، خطاب به یاران خود فرمود: «همانا جدّم، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: فرزند من حسین، در زمین کربلا، غریب و تنها، عطشان و بى کس کشته مىشود. کسى که او را یارى کند، مرا و فرزندش، مهدى را یارى کرده است و هر کس به زبان خود، ما را یارى کند، فرداى قیامت در حزب ما خواهد بود».
6. یکسانى القاب حسین علیهالسلام و مهدى(عج)
القاب «ثارالله»، «الوتر الموتور»، و «الطرید الشدید»، «غریب و تنها»، القاب مشترک حسین علیهالسلام و مهدى(عج) است:
وَ لکِنْ صاحِبُ هذا الاَمْر الطَرِید الشَرِید اَلْمَوْتُورُ بابُه... .
اَلْسَّلامُ عَلَیکَ یا بابَ اللّهِ و السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللّه.
اَلْمُتَرَقِّبُ الْخائِفُ وَ الْوَلِىُّ الناصِح، سَفِینَةُ النَجاةِ... وَ الْوِتْرُ الْمَوْتُور.
7. عاشورا، روز ظهور مهدى(عج)
امام باقر علیهالسلام مىفرماید: «گویا قائم را مىبینم که روز عاشورا، روز شنبه، بین رکن و مقام ایستاده و جبرییل پیش روى او ندا مىکند...».
امام صادق علیهالسلام نیز فرمود: «قائم که درود خدا بر او باد در شب بیست و سوم ماه رمضان به نامش ندا مىشود و در روز عاشورا، روزى که حسین بن على علیهالسلام در آن کشته شد، قیام خواهد کرد».
8. سختى مصیبت
مصیبت حسین علیهالسلام سختترین مصیبتها است؛ ... فرزند تو به مصیبتى گرفتار مىشود که مصیبتها در کنار آن کوچک خواهد بود. لا یوم کیومک یا اباعبدالله.
مهدى علیهالسلام نیز مصیبتش طولانى و محنتش شدید است. او شاهد همه رنجها و مصیتهایى است که بر تمامى انسانها و فرد فرد شیعیانش وارد مىشود.
«ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم».
9. اصلاح گرى
امام حسین علیهالسلام و مهدى(عج) دو اصلاحگر سترگ هستند. حسین علیهالسلام مىفرماید: «اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاح فِى اُمَّةِ جَدّى».
در مورد مهدى(عج) نیز آمده است: «لِیَصْلِحَ الاُمَّةَ بَعْدَ فِسادِها ؛ خداوند بهوسیله حضرت مهدى(عج)، این امت را پس از آنکه تباه شدهاند، اصلاح مىکند».
10. بیعت نکردن با طاغوت
امام حسین علیهالسلام مىفرماید: «نه، به خدا سوگند! دستم را از روى خوارى و ذلت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمىکنم».
مهدى(عج) نیز بیعت هیچ طاغوتى را به گردن ندارد: «هر کدام از ما (اهلبیت علیهمالسلام )، در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوتهاى زمان را (از روى تقیه) به عهده داریم، مگر قائم(عج)... تا هنگامى که قیام مىکند، بر گردنش بیعت حاکمى نباشد. او نهمین فرزند برادرم، حسین علیهالسلام است».
عاشورا روز شهادت حماسه سازان
و اربعین روز زیارت مرقد عاشورا سازان است.
عاشورا روز خروش خون حسین(ع) است
و اربعین پژواک این فریاد ظلم شکن است.
عاشورا و اربعین نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست، بلکه چه عارفانه تشییع سرخ علوی است.
عاشورا تا اربعین نقطه ی اوج عشق حسینی است و در این چهل روز حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طلوع عمر انسان بهانه ی بیداری و ظلم ستیزی باشد.
عاشورا زمانه خون و ایثار است
و اربعین بهانه تبلیغ و ایمان.
در عاشورا حسین(ع) با تاریخ سخن گفت
و در اربعین تاریخ پای درس حسین(ع) نشست.
عاشورا روز کشت "خون خدا: در کویر جامعه ظلم زده است و اربعین آغاز برداشت نخستین ثمره آن.
آری اربعین فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست.
سلام آقای لحظه های انتظار،سلام خوبِ مهربانِ ندیده ام،سلام غایبِ همیشه حاضر،سلام زیبایِ پاک...زیبا سلام!
نمیدانم کدامین واژه میتواند ترجمان احساس نابی باشد که یقین میدهد بی جواب نمیگذاری سلام بندگان ِ کمترین را،نمیدانم چگونه تاب می آورد دل ِ تنگمان آن دم که میبینی ِ مان و ما در حصار لحظه های انتظار نمیبینیم مهربان نگاه تو را،اما خوب میدانم که تو همان حس ِ غریب ِ همیشه با ما هستی،مگر نه آقا؟مگر نه زیبای ِ خوب ِ همیشه خوب؟
تو همانی هستی که ندیده عاشقی ات را میکنیم و واژه هایمان به عشق تو قافیه میشوند و ترانه میسازند،تو همانی هستی که غزلهایمان در نبودت مرثیه میخوانند،تو امید انتظار هستی در دلهای نا امید و بی قرار ما در خزان دنیا،تو بهان? ما برای زنده ماندن در این خمار هوای مسموم گورستان غفلت هستی،ای ناجی فاصله ها...بی انتهای تا انتها حضور! آن دم که عطر تو در یاد میپیچد اندیشه هایمان بوی باران میگیرند و تهی میشوند از آلودگی های این روزهای غبار آلود،یاد تو که در آسمان اندیشه میدرخشد به قرار میرسد تمام بی قراری های جمعه های ناگزیر،آقا خوب میدانیم که تنها باران تجلی ظهور تو میتواند بشوید غبار لحظه های این روزهایمان را...وقتی کنار حوصله مان مینشینی و واگویه هایمان را میشنوی بغضهای در گلو مانده مان میشکند و احساس قربت میکنیم در غریبگی لحظه های بی تو،و اینجاست که باران حضورت پر میکند لحظه هایمان را،درست همینجا،وقتی برای تو مینویسیم پر میشویم از "حس ِ غریب ِ باران"...
اینجا وبلاگ شخصی من هست.
چگونه بگویم ؟ ای کاش می توانستم زیباترین شعر ها را در وصف تو بسرایم ؛ اما ، شعر
نمی دانم .ای کاش می توانستم لطیف ترین عبارات را در بیان دوستی تو ، به کار بگیرم ؛
اما خامه خیال آن را هم ندارد .ای کاش می توانستم بهترین سخنان را در اظهار ارادت به تو
بگویم ؛ اما بیانم گنگ و زبانم ، زبون است .مولای من !هر چند از غیبت تو رنج می برم ،
اما از سوئی دیگر ، با همه وجود ، می یابم که قیمت ندارد این غم غیبت !چه کنم ؟ مبتلا شده
ام ؛ سخت گرفتار شده ام . مبتلای محبت تو ، گرفتار گوشه چشمی که به من بیفکنی .دوستی
تو را ، با همه دنیا ، برابر نمی نهم ؛ اگر آن را از من بگیرند ، به خدا ، می میرم .