سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرهیزگارى سر خلقهاست . [نهج البلاغه]
 
شنبه 88 مرداد 3 , ساعت 2:15 صبح

سلام آقای لحظه های انتظار،سلام خوبِ مهربانِ ندیده ام،سلام غایبِ همیشه حاضر،سلام زیبایِ پاک...زیبا سلام!

 نمیدانم کدامین واژه میتواند ترجمان احساس نابی باشد که یقین میدهد بی جواب نمیگذاری سلام بندگان ِ کمترین را،نمیدانم چگونه تاب می آورد دل ِ تنگمان آن دم که میبینی ِ مان و ما در حصار لحظه های انتظار نمیبینیم مهربان نگاه تو را،اما خوب میدانم که تو همان حس ِ غریب ِ همیشه با ما هستی،مگر نه آقا؟مگر نه زیبای ِ خوب ِ همیشه خوب؟یا مهدی(عج)

تو همانی هستی که ندیده عاشقی ات را میکنیم و واژه هایمان به عشق تو قافیه میشوند و ترانه میسازند،تو همانی هستی که غزلهایمان در نبودت مرثیه میخوانند،تو امید انتظار هستی در دلهای نا امید و بی قرار ما در خزان دنیا،تو بهان? ما برای زنده ماندن در این خمار هوای مسموم گورستان غفلت هستی،ای ناجی فاصله ها...بی انتهای تا انتها حضور! آن دم که عطر تو در یاد میپیچد اندیشه هایمان بوی باران میگیرند و تهی میشوند از آلودگی های این روزهای غبار آلود،یاد تو که در آسمان اندیشه میدرخشد به قرار میرسد تمام بی قراری های جمعه های ناگزیر،آقا خوب میدانیم که تنها باران تجلی ظهور تو میتواند بشوید غبار لحظه های این روزهایمان را...وقتی کنار حوصله مان مینشینی و واگویه هایمان را میشنوی بغضهای در گلو مانده مان میشکند و احساس قربت میکنیم در غریبگی لحظه های بی تو،و اینجاست که باران حضورت پر میکند لحظه هایمان را،درست همینجا،وقتی برای تو مینویسیم پر میشویم از "حس ِ غریب ِ باران"...

 اینجا  وبلاگ شخصی من هست.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ