سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]
 
شنبه 88 تیر 27 , ساعت 2:35 صبح
مشب ثانیه ها رنگ دیگری دارند....

امشب ثانیه ها پر از نورند...پر از عشقند... پرند از تو...

امشب دل من حال دیگری دارد...

امشب اشک چشمان من نور وجود تو را به جهان می پاشد... و نگاهم لطافت تو را به نگاه پاکان می بخشد...
ادامه مطلب...

لیست کل یادداشت های این وبلاگ